تهویه ی شماره ۱۷

به هوای دیدنت در قاب پنجره ها پر میکشم..نیستی

تهویه ی شماره ۱۷

به هوای دیدنت در قاب پنجره ها پر میکشم..نیستی

عشق بکاری ایمان درو نمی کنی

عشق بدی عشق نمی‌ گیری

چشم بپوشی چشم نمی پوشن

دست پایین بگیری زیر پا میوفتی

از همه مهم تر زندگی به طرز بی رحمانه ای اساسش علت و معلوله و آوانسی در کار نیست. ما در گیر یه سری معامله و خرید فروشیم. همه چی معامله میشه، همه چی. این وسط باخت واسه کسیه که حسشو صادقانه میذاره وسط و پاش می مونه

به عینه سیادت می بینم بر کل شخصیت هایی که روزی دست نیافتنی بودند

ده دقیقه چرت میزنم باز کابوس می بینم

حقمه

اومدم یه جایی ماموریت که سرباز سر برجک مرزی عراق عطسه کنه من میگم العافیت براری

ذهن آدمی که مسیرشو گم‌ کرده رو میشه روشن کرد ولی آدمی که با خودش لج کرده رو نه

دوان دوان در پی دلار و طلایی میریم که از این قطار سریع السیر ژاپنیا سوارن

میخوام عقب ماشینم بنویسم کیر خر د فامیل گن

باید یاد بگیرم که به غیر از چند نفر خاص رحمم به هیچکس نیاد

زندگی حتی سخت تر از حدیه که تو پست قبلی گفتم

نه زندگی‌ واقعا سخته